سودای خام .

ساخت وبلاگ
بله ، امروز هم مانند روزهای قبل ، بدنبال حل مشکل ، از شهرداری م به شهرداری اون یکی م ، مسئولش خیلی عصبی بود ، یک جعبه شیرینی یکی از کارمندان آورد جلوی همه گرفت ، این تندخو رییس ، با سه انگشت دست فروکرد در جعبه و با فلاکت آخرش یک تکه شیرینی بدبخت را شکار کرد ، همراهم خندید ، گفت مواظب سن و سال و قند باش یهو چپه نشی آقا ، گفت نه ، در واقع مال مفت بود که حاضر بود ولی بیماری و قند و سکته دور و مبهم ، پس حلوای نقد را در دهان چپاند و گفت پرونده ها را آوردند و نگاهی انداخت با عصبانیت انداخت ، آقا اینها خیلی قدیمیه من جواب نمیدهم یا منفی میدم ، گفتم خوب من چه کنم ، تازه ، چرا داد میزنی ، راه نشان بده ( فهمید ما هم بخیه کاریم ) تند گفت بیا ، رفت پیش یک خانم نیمه خوشگل که ۲۰ سال پیشش دختر خوشگلی بوده و شاید با یک گروهان دوست اجتماعی ، آشنا شدیم ، شماره ای داد که با این هماهنگ کن تا پرونده ات جاری بشه ، یعنی اینها اول رسما قانونا جای کار را مشخص و مکتوب و امضا و ممهور کنند تا ما بفهمیمم چه بکنیم ، زنگ زدیم به او و او به دیگری و شنبه بیا یکشنبه برو دوشنبه تمومه و جهارشنبه کامل نشده و هنوز که هنوزه و دیر نشده که نشده تا آخر سال تموم شد هم بیخیال ، برو بعد ۱۴ بیا تمومه انشالا بفرست . شد ۲ ماه + نوشته شده در شنبه بیست و ششم اسفند ۱۴۰۲ ساعت 20:45 توسط Shahab  |  سودای خام . ...ادامه مطلب
ما را در سایت سودای خام . دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sodaayekhaamo بازدید : 22 تاريخ : جمعه 17 فروردين 1403 ساعت: 15:24

امروز رفتیم دارایی شماره نامه را گرفتیم رفتیم دارایی بعدی نامه امضا نشده بود رفتیم دفتر مدیر کل گفتند برو طبقه سه رفتیم گفت برو طبقه پنج رفتم گفت نامه پیش معاونه معاون سرش شلوغه ، گفتم کی بیام ، نالید برو بشین صدات میکنم ، ( یعنی برو گمشو بتمرگ ، بعداز ۴ روز تعطیل اومده ) کمی راه رفتم ، کمی تمرگیدم ، بعد از نیم ساعت گفتند امضا شد ، برو طبقه ۷ ، رفتم ، چاپ و مهر و شماره ، رفت توی پاکت ، گفتیم نگاه کنید خودش باشه ، طرف با دلخوری بازش کرد ، کله نامه خودش بود ولی بدن مال کار ما نبود ، ای داد و بیداد ، دوباره برو طبقه ۳ ، دارن نهار میخورن ، طرف جلوی همکاراش شنید که نامه را اشتباه نوشته نهار را ول کرد و چسبید به کامپیوتر ، عوض کردن نیم ساعته درست شد ، ببر طبقه ۷ ، مهر و شماره و پاکت و چسب و خوب شد خودتون اومدین ، والا ما اشتباه میفرستادیم میرفت منطقه ۱۸ بجای منطقه ۹ اونهم با نامه اشتباه ، میرفتیم سال نو ، ، شانس آوردیم یعنی همیشه شانس میاریم ، اصلا من شانسی زنده ام . + نوشته شده در دوشنبه بیست و سوم بهمن ۱۴۰۲ ساعت 20:43 توسط Shahab  |  سودای خام . ...ادامه مطلب
ما را در سایت سودای خام . دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sodaayekhaamo بازدید : 24 تاريخ : جمعه 11 اسفند 1402 ساعت: 17:19

۱۴۰۲۰۲۲۱ پنجشنبه
هوا بسیار بهاری ، دیشب طوفان و : باد و رگبار و تگرگ ، هیچکس نمانده این قافیه های به تنگ آمده را حتی نگاه کند ،تا اینکه از زمین یردارد ! یعنی دل و دماغ نمانده .
به کوری چشم دشمن هنوز زنده ام ،

+ نوشته شده در پنجشنبه بیست و یکم اردیبهشت ۱۴۰۲ ساعت 13:25 توسط Shahab  | 

سودای خام . ...
ما را در سایت سودای خام . دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sodaayekhaamo بازدید : 32 تاريخ : يکشنبه 1 مرداد 1402 ساعت: 18:31

کتاب ،کتاب ، کتابهر کتابی خواندنی نیست و آنچه میگویند - که هر کتابی گیرتان آمد بخوانید - درست نیست ، مانند آن است که بگوییم در بیابان همه بوته ها را لمس کنید ، حتما دستتان زخمی میشود یا مسموم میشوید ، پسکتاب بخوانید ولی هر کتابی نه تاریخ ایران را بخوانید ، جامعه شناسی بخوانید ، و .... و کتاب ایدئولوژیک نخوانید + نوشته شده در شنبه پانزدهم بهمن ۱۴۰۱ ساعت 11:28 توسط Shahab  |  سودای خام . ...ادامه مطلب
ما را در سایت سودای خام . دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sodaayekhaamo بازدید : 58 تاريخ : پنجشنبه 27 بهمن 1401 ساعت: 16:49

به کوری چشم دشمنان هنوز زنده ام سودای خام . ...
ما را در سایت سودای خام . دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sodaayekhaamo بازدید : 68 تاريخ : پنجشنبه 29 دی 1401 ساعت: 14:36

به کوری چشم دشمنان هنوز زنده ایم و نفسمان گیر نکرده ، از زیر مبل و از دست کرونا امروز را مینویسم ، خبری نیست جز همان که بوده . دیروز رفتم پشت بام تا اوضاع را بعد از باران خوب چند روزه ببینم ، یکی دو هفته گذشته برای پرنده ها آبخوری گذاشتم ، یکروز کلاغ انداختش ، یک روز پوست گردو اطراف آبخوری بود ، دیروز هم کبوتر مرده بی سر و پرهای سفید و زیبای او افتاده بود ، کبوتره به احتمال قوی در حال آبخوردن گرفتارکلاغ شده بود و کله کن شده بود ،  آمدیم ثواب کنیم ، کبوتری را به فنا دادیم . اینهم از کار خیر ما هوا خوب است ، کاش همیشه تعطیل باشد و گند و کثافت ماشین ها کمتر شود . از زمانی که دولت کذا و کذا بجای سوخت استاندارد ، از آشغالها مازاد پالایشگاهها برای سوخت نیروگاهها استفاده میکند ، آلودگی همه شهرها زیاد شده و بوی گند و گوگرد در هوا پخش میشود ، خدا ما را آدم کند . + نوشته شده در سه شنبه یازدهم آذر ۱۳۹۹ ساعت 11:51 توسط Shahab  |  سودای خام . ...ادامه مطلب
ما را در سایت سودای خام . دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sodaayekhaamo بازدید : 65 تاريخ : دوشنبه 25 بهمن 1400 ساعت: 2:08

بعله ، امروز هم روزی است از روزهای زندگی ، کمی تا قسمتی ابری ، دلتنگ ، بی سر و صدا و انباشته از گوز ماشینها و نیرو گاههای مازوت سوز تا شر همه مزاحمین را از سر دوستان کم کند . نهارکی زدیم توی رگ ، تا چه شود و چه کند روزگار تا چه کند با سر تو روزگار هم مرگ بر جهان شما نیز بگذرد  + نوشته شده در پنجشنبه بیستم آذر ۱۳۹۹ ساعت 13:54 توسط Shahab  |  سودای خام . ...ادامه مطلب
ما را در سایت سودای خام . دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sodaayekhaamo بازدید : 57 تاريخ : دوشنبه 25 بهمن 1400 ساعت: 2:08

امروز هم مثل بقیه ، شروع و تمام شد ، هیچ ، اندر هیچ ، یکروز دیگر هم از نصیب من از تماشای جهان بدون دیدن و حس تازه گذشت ،  اشتری بر مرغزاری رفت ، رفت   بپا اشتر همساده بر باغچه تو نچرد  روزگار غریبست با این همه از یاد مبرکه ماــ من و تو ــانسان رارعایت کرده‌ایم(...........)،و عشق رارعایت کرده‌ایم.قلبم را در مِجریِ کهنه‌ییپنهان می‌کنمدر اتاقی که دریچه‌یی‌شنیست.از مهتابیبه کوچه‌ی تاریکخم می‌شومو به جای همه نومیدانمی‌گریم. + نوشته شده در شنبه بیست و دوم آذر ۱۳۹۹ ساعت 23:28 توسط Shahab  |  سودای خام . ...ادامه مطلب
ما را در سایت سودای خام . دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sodaayekhaamo بازدید : 101 تاريخ : دوشنبه 25 بهمن 1400 ساعت: 2:08

سلام و ارادت به خودم 

فقط خودم و دیگر هیچ 

 

 

سودای خام . ...
ما را در سایت سودای خام . دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sodaayekhaamo بازدید : 57 تاريخ : سه شنبه 29 آبان 1397 ساعت: 12:58

امروز روز مبارکی بود 

یکی سندرقیت دیگری را پاره میکرد و ما تماشا کردیم 

سودای خام . ...
ما را در سایت سودای خام . دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sodaayekhaamo بازدید : 68 تاريخ : سه شنبه 29 آبان 1397 ساعت: 12:58